اذان و مناجات

 

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رحیم موذن زاده اردبیلی اول مهرماه سال 1304 در اردبیل به ‌دنیا آمد.
اذان‌گویی و نوحه‌خوانی و منبری را از شیخ عبدالکریم به ارث برد و تا آخر عمر راه او را ادامه داد. خودش می‌گفت که اذان‌گویی در خانواده آنها، 150 سال قدمت دارد و نام فامیل آنها به‌همین دلیل موذن شده است؛ «زمانی که آن موقع‌ها در اردبیل شناسنامه می‌دادند، به تناسب شغل و حرفه، نام خانوادگی انتخاب می‌کردند. به پدربزرگم هم گفته بودند تو چه‌کاره‌ای؟ گفته بود موذن. گفته بودند نام خانوادگی شما موذن است».
رحیم در کودکی به مکتب‌خانه می‌رود و تحت نظر میرزا عزیز، قرآن و دستگاه‌های موسیقی را فرا می‌گیرد. به گفته خودش: «‌در آن دوران ما عوض دبیرستان مکتب می‌رفتیم. همه هم متدین بودند.
با سکونت پدر در تهران، رحیم موذن برای تحصیل حوزوی رهسپار قم می‌شود. حاج مهدی سراج - از دوستان رحیم - می‌‌گوید: «وقتی شیخ کریم به تهران می‌آید، رحیم را برای درس خواندن به قم می‌فرستد. صدای رحیم آن‌قدر خوب بوده که دیگر همیشه او برای مجالس، در قم می‌خوانده است. مداحان قم پیش شیخ کریم شکایت کرده بودند که با آمدن رحیم ما از کار افتاده‌ایم». رحیم درس خارج فقه می‌خواند و ظهرها در حرم حضرت معصومه اذان می‌گفت.
سال 1329 شیخ کریم فوت می‌کند و رحیم که فقط 25 سال سن دارد، به تهران می‌آید تا جای خالی پدر را در مسجد امام پرکند. خودش ماجرا را این‌گونه تعریف می‌کند: «مرحوم پدرم سال 1322 برای نخستین بار اذان را در رادیو گفت و همین روند تا 1326 که برنامه سحری را به صورت زنده اجرا می‌کرد، ادامه داشت. او در سال 1329 سکته کرد و من قبول کردم جای او اذان بگویم تا الان که با این سن و سال هنوز مشغولم و افتخار دارم که با گفتن آن یک اذان، برای اسلام و مملکتم کاری کرده‌ام. ما که نه ثروت داریم، نه مکنت و همین یک اذان برایمان بهترین خیر است».
در همین سال است که نام خانوادگی او نزد مردم از موذن به موذن‌زاده اردبیلی تغییر می‌کند. جعفر تعریف می‌کند که «وقتی شیخ کریم می‌میرد و پدرم به جایش اذان می‌گوید، مجریان رادیو ایران برای معرفی او به مردم، زاده اردبیلی را به فامیل پدرم اضافه می‌کنند تا به شنوندگان بگویند او پسر شیخ کریم است. سر همین موضوع، همه فکر کردند که نام‌خانوادگی پدر من موذن‌زاده اردبیلی است و همین نام هم تا آخر روی او ماند».
خود حاج رحیم در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا این ماجرا را این‌گونه تعریف می‌کند: «یک روزی تصمیم گرفتم تا یک اذان یادگاری بگویم. در استودیوی 6 صدا و سیما، هر گوشه‌ای انداختم، نشد تا اینکه آن را در روح‌الارواح آواز بیات ترک به این شکل که بیش از 50 سال پخش می‌شود گفتم. ما ایرانی هستیم و اذان ما باید برخاسته از خودمان باشد. الان اذان‌خوان‌هایی هستند که از عربستان تقلید می‌کنند و این پسندیده نیست و خود ما باید ابتکار به خرج دهیم. الان 50 سال است که کسی نتوانسته روی این اذان من اذان بگوید؛ حتی برادرم سلیم که آن صدای گیرا و زیبا را دارد و این خواست خداست؛ همان خدایی که می‌گوید اگر با من یکصدایی کنید، محبت شما را به قلوب همه می‌اندازم».
تا سال 1334 که صدای حاج رحیم در رادیو ضبط شود، موذن‌زاده اردبیلی برای مسجد امام و رادیو ملی به‌صورت زنده اذان می‌گفت. خانم بخشش‌کن می‌گوید: «ماه رمضان، هر روز با هم می‌رفتیم مسجد ارگ و من بیرون می‌ماندم و او می‌رفت اذانش را می‌گفت و با هم بر‌می‌گشتیم خانه. از همان‌جا هم مستقیم در رایو پخش می‌شد».
جعفر موذن‌زاده اردبیلی - پسر ارشد حاج رحیم - می‌گوید: «سال 1334 پدر به رادیو می‌رود و از مهندس محبی - مسؤول استودیو 6 - می‌خواهد که اذانش را ضبط کنند. ماه رمضان بود و از او می‌خواهند که برود بعد از افطار برای ضبط بیاید. پدر قبول نمی‌کند و می‌گوید الان باید اذانش را ضبط کنند. خودش می‌گفته آن روز حال خاصی داشته و گویا به‌اش الهام شده بود که باید اذان را همان لحظه برای ضبط بخواند. خلاصه مسؤولان رادیو قبول می‌کنند و پدر برای ضبط به استودیو می‌رود. به گفته خودش، وقتی برای ضبط این اذان به استودیوی رادیو رفته، اذان را در تمام گوشه‌ها امتحان کرده و دیده که جا نمی‌افتد. همان‌طور که می‌دانید دستگاه بیات ترک یک حزن خاصی دارد و پدر هم در همین دستگاه، در گوشه روح‌الارواح، اذان را خوانده. می‌گفت وقتی اذان را در این گوشه خواندم، احساس کردم که به بالا وصل شدم. دیگر تا پایان اذان، در استودیو نبودم».
از سال 1357، دوره گمنامی موذن‌زاده اردبیلی آغاز می‌شود. موذن‌زاده در برخی مساجد تهران مناجات و نوحه می‌گفت و هر سال، شب‌های عاشورا در مسجد اردبیلی‌ها به منبر می‌رفت. جز خانواده و دوستان، کمتر کسی از وجود او آگاه بود. پسر بزرگ موذن‌زاده می‌گوید: «همه فکر می‌کردند که پدرم فوت کرده است. هیچ‌کس تا سال‌ها پیگیر نشد که او کجاست و چه می‌کند. تلویزیون و رادیو اذان او را پخش می‌کردند و مردم هم این اذان را دوست داشتند اما هیچ‌کس سراغی از او نمی‌گرفت».
جعفر تعریف می‌کند که چگونه به زنده بودن حاج رحیم پی‌می‌برند: «آقای غلامرضایی - مجری تلویزیون - خیلی اذان پدرم را دوست داشت و تعریف می‌کرد که از هر کس درباره موذن‌زاده اردبیلی پرسیده، گفته‌اند اول انقلاب فوت کرده است. غلامرضایی می‌گوید یک روز با یک آذری‌زبان برخورد کردم و از او سراغ موذن‌زاده را گرفتم و او به من گفت که زنده است». به این ترتیب، پس از 25 سال و در حالی که تنها 2 سال به پایان عمر او مانده بود، موذن‌زاده‌ اردبیلی مجددا کشف می‌شود و یکی از خبرگزاری‌ها هم با او گفت‌وگو می‌کند.
بیماری پدر از سال 74 شروع شد و در سال 84 به اوج رسید، موذن‌زاده در آخرین ماه‌های زندگی‌اش نهایتا موفق می‌شود به آرزوی خود برسد و حاجی شود.
موذن‌زاده اردبیلی پس از بازگشت از سفر حج، به علت پیشروی بیماری سرطان، در بیمارستان بستری می‌شود. پزشکان برای بهبود او دست به‌کار می‌شوند ولی سرطان دیگر تمام بدن او را فرا گرفته بود و کاری از کسی ساخته نبود.
سرانجام ریه پیرمرد نیز به دست سرطان از کار می‌افتد و او جهان رادر 5 خرداد ماه 1384 بدرود می‌گوید
.

منبع : سایت ایران صدا (  سردبیر: سيد محمود سبحانيان       تهیه کننده اینترنتی: راحله قاسمي جو            اندیشه و معارف اسلامی)

 

 

 

 

 

سخنراني دربزرگداشت استادان موذن زاده وصبحدل

 


 

رمضان  فرصت مغتنمی برای پرهیز از گفتنی های ناپسند و شنیدنی های نامناسب است. یک ماه تمرین برای یک سال عمل کردن. براستی اگر همه اعضاء و جوارح انسانی یک ماه تمام را به معنای واقعی روزه ، روزه دار باشند عادت شیرینی می شود که آدمی را میل ترک آن  نخواهد بود.  در بین شنیدنیهای عالم کسی را یارای انکار تاثیر مضاعف نواها و نغمه ها بر جان آدمی نیست.
نوا و نغمه  و موسیقی غذای روح است و این غذا می تواند جانبخش باشد و یا جان فرسا،  شرابی روحانی  باشد یا شرنگ.

 

به نام خدای هنر آفرین

ای خواجه چه کوشی که شب قدر بدانی
            هرشب، شب قدر است اگر قدر بدانی

رمضان  فرصت مغتنمی برای پرهیز از گفتنی های ناپسند و شنیدنی های نامناسب است. یک ماه تمرین برای یک سال عمل کردن. براستی اگر همه اعضاء و جوارح انسانی یک ماه تمام را به معنای واقعی روزه ، روزه دار باشند عادت شیرینی می شود که آدمی را میل ترک آن  نخواهد بود.  در بین شنیدنیهای عالم کسی را یارای انکار تاثیر مضاعف نواها و نغمه ها بر جان آدمی نیست.
نوا و نغمه  و موسیقی غذای روح است و این غذا می تواند جانبخش باشد و یا جان فرسا،  شرابی روحانی  باشد یا شرنگ.
لحظه های آسمانی افطار یا سحر را به یاد آورید. به راستی طعم  نغمۀ اذان آن هم در گوشۀ روح الارواح مایۀ بیات ترک موذن اردبیلی  و یا حلاوت و حرارت  نوای دل انگیز  ربنّای هنرمند خراسانی، استاد محمد رضا شجریان به  همت مردی به معنای واقعی اسمش «صبحدل» بر سر سفرۀ افطار  و سحر کمتر از شهد و شراب و رطب نیست، شهد و شراب و رطب روحانی است که روح آدمی را مسحور و مشعوف می کند، هم سُکر آور است و هم شکر آور.
حقیقتاً چرا صدای مسحور کننده اذان استاد زنده یاد حاج رحیم موذن زاده اردبیلی  که سبب گرویدن بسیاران به دین مبین اسلام هم شده است که بحث پیرامون آن مجال دیگری  می طلبد  اینقدر  به روح و جان پیرو جوان ایرانی تاثیر می گذارد  و با گذشت  زمان ارزش بیشتری  می یابد. به قول  شاعر هر سخن از دل برآمده  به دل می نشیند زیرا آن یک اذان ایرانی  است که با ایمان گفته شده است. موذنی با زبان روزه  در ماه مبارک رمضان و با تاکید  بر نغمه های ایرانی بانگ برآورده است که دهه های  چندی است که این نوا ساری و جاری است و به قول خود آن بزرگوار  دستگاه ها و گوشه های مختلف را آزموده و گوشه ی و مایه مناسب را یافته و خوانده است .
اذان  ارزشمند  استاد موذن زاده موید  این نکته  ظریف است که موسیقی ایرانی و نغمه های آیینی  و مذهبی در گذشته ای نه چندان  دور  وابستگی بسیار زیادی  نزدیک به پیوستگی  با هم داشته اند و تاثیرات متقابل این دو را به وضوح می توان برشمرد که هم موسیقی و هم نغمه های آیینی وامدار هم اند. گوشه هایی چون بوسلیک، حسینی، جامه دران  و گوشه ها و زوایای دیگر موسیقی برگرفته  از نواهای رایج در تعزیه و نوحه های عاشورایی است.
«راست گویان» «حجازی» به «نوا» می گفتند
که حسین کشته شد از «جور» «مخالف» به «عراق»
این بیت نمونه ای از این قرابت و هم خانوادگی را نشان می دهد متاسفانه در دو دهه گذشته  این نزدیکی ها به دوری انجامید  تا بدانجا که امروزه بین ترانه های لس آنجلسی  و نوحه های رایج در کشور فرق زیادی جز با تغییر اشعار از ترانه به نوحه  مشاهده نمی شود. البته شعرهایی سطحی تر از خود ملودیها؛ چون : «به سرعت ذوالجناح- بزن بریم کربلا» یا «آهای زینب نالان» به  جای ترانه ی «آهای خوشگل عاشق» و نمونه های تأسف بار و فراوان دیگر که تکرار آن ها هم تلخ  است.
متاسفانه امروزه  این ملودیهای سطحی و شعرهای نسنجیده جای الحان بزرگانی چون استاد سلیم موذن زاده اردبیلی  و استاد  حسین صبحدل و اشعار استاد ژولیده نیشابوری واستاد حبیب الله چایچیان و  دیگر بزرگان  را گرفته  است. با اندوه بسیار باید بگویم  وقتی مداحی و منقبت  خوانی مایه نان و نام باشد حاصلش چیزی جز این نخواهد بود و با تأسفی بسیار تر باید اذعان کنم که وقتی رسانه ی ملی کشور به  مداهی های اصیل  و ریشه دار و مستند وقعی نمی نهد  و در ایام ویژه و مذهبی در اختیار  عده ای محدود و معدود آنهم کپی های کم رنگ  از یکدیگر  می باشد  وضع  نغمه های مذهبی  و نواهای آیینی  بهتر از این نخواهد بود.
در همین ایام   ماه مبارک رمضان دقت کردید در ایام ضربت خوردن مولی الموحدین  آیا صدایی از استاد سلیم موذن زاده اردبیلی مرصع خوان بزرگ شیعیان شنیدید؟ کسی را توان انکار تأثیرگذاری  عزاداریهای هموطنان  ترک زبان  ما نیست  و منکر  اصالت و سرشار بودن آن  از حس و حال معنوی.  در مناسبتها  نغمه ها و نواهای مناطق  ایران چه جایگاهی  دارند. ایران فقط تهران نیست.برنامه سازان  رادیو و تلویزیون  چه سهمی برای  اقوام  ایرانی  قایلند   و  آیا می توان  در سوگ و سوگواری  شروه خوانی های  تأثیر گذار جنوب از جمله شروه خوانی های زنده یاد « بخشو»  و شاگردان او را نادیده گرفت و آیا شما در این ایام شنیده اید.
ذکر حکایتی  از گلستان سعدی  بزرگ که خود سعدی در  وصفش فرموده است:

به چه کار آیدت ز گل طبـــقی         از گلستان من بخــــوان ورقـــی
گل همین پنج روز و شش باشد         وین گلستان همیشه خوش باشد
حسن ختامی بر حکایت ماست.
آخرین حکایت از باب چهارم گلستان، در فوائد خاموشی؛ «ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند. صاحبدلی برو بگذشت  گفت تو رامشاهره چند است؟ هیچ گفت؛ پس این زحمت  خود چندین  چرادهی؟ گفت؛ از بهر خدا می خوانم گفت:  از بهر خدا مخوان !

گر تو قرآن بدین نمط خوانی        ببری رونق مسلمانی

که به قول بزرگی دیگر «حالا حکایت ماست».
کسی را گفتند اگر حرف زدن بلد نیستی  حرف نزدن را بیاموز و باز هم حالا حکایت ماست.
چه خوب است،  آنها که  بهره ای از خواندن  ندارند، نخواندن را بیاموزند. به امید آن روز.

سلامت و سرافراز باشید.


 

 

دانلود اذان زنده یاد موذن زاده اردبیلی 

 

دانلود فایل شماره 1

 

  دانلود فایل شماره 2

 

 

دانلود فایل شماره 3

 

****************************

************************

********************

***************

**********

******

****

*

 

 

یک اذان و هزار آوا

 

 

 

به کوشش موسسه نغمه شهر وابسته به سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در روزهای پایانی ماه رمضان همایش سه روزه ای پیرامون اذان و مناجات برگزار می شود که در آن حدود 70 تن از برجسته ترین موذنان و مناجات خوان های کشور اجرای برنامه خواهند داشت. این برنامه روزهای 16، 17 و 18 مهرماه در فرهنگسرای ارسباران به روی صحنه می رود. چند ماه پیش وقتی نمونه اذان هایی از جناب ابوالحسن دماوندی، تاج اصفهانی و رحیم موذن زاده اردبیلی را در دومین سالگرد درگذشت زنده یاد موذن زاده روی وبلاگ نهادم، استقبال زیادی از سوی خوانندگان صورت گرفت. به همین دلیل چندی پس از آن، نمونه های دیگری از سلیم موذن زاده و دکتر عطاء الله امیدوار را هم برای شنیدن روی وب گذاشتم. برخی این نمونه ها در آرشیو خودم بود و برخی دیگر مربوط به یک سی دی منتشر شده توسط موسسه آوای مهربانی. اما از آنجا که این سی دی به صورت رسمی منتشر نشده بود، موسسه آوای مهربانی تصمیم گرفت که نسخه کامل تری از آن را با همکاری نشر آوای باربد در ماه رمضان منتشر کند. در نتیجه تعداد دیگری از نمونه اذان های ایرانی هم بدان اضافه شد. بدین بهانه مطلب زیر را آماده کردم.

 

 

 

این موضوع برای من خیلی جالب است.

 

نام آهنگ: بانگ اذان

 

کــــــــلام: خداوند جهان

 

آهنگساز و خواننده: حضرت انسان

 

ضمناً مجوز آن در مرکز موسیقی کائنات صادر شده است و نیازی به اعلام نظر دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد! و جالب تر اینکه کلام آن صدها سال به چرخیده و هر کسی به ذوق خویش آهنگی بر آن نهاده است. به عبارتی می توان گفت یک اذان و هزار آوا. هر جا جمعی مسلمان زندگی می کنند، لاجرم آهنگی برای آن وجود دارد و گاهی نیمه آهنگین و به صورت رسیتاتیف خوانده می شود. اما در سرزمین ما داستان دیگری دارد. ذوق ایرانی در هنر، همیشه بهترین ها را نشانه رفته است. به معماری بناهای دوران اسلامی و به ویژه شاهکار آن، مسجد شاه اصفهان نیک بنگرید. ایرانی ها آنچه را برای خانه های خود و حتی کاخ پادشاهان خرج نکردند، در خانه های خدا خرج کردند. اذان هم دست کمی از معماری نداشته است. گر چه از قرن های گذشته نمونه صوتی نداریم ولی همین معدود ضبط های اوایل قرن حاضر تا کنون و همچنین هزاران شاهد زنده در اقصی نقاط کشور که هر یک به زبانی صفت حمد خدا می گویند، کافی است تا نشان دهد چه گنج گران بهایی از نغمات آسمانی در این مرز پر گهر نهفته است.

 

نمونه ها زیادند و دسترسی بدان ها محدود و همینطور وقتی که می توان صرف شنیدن آنها کرد. با سرآمدان آواز ایرانی در اوایل قرن حاضر آغاز کردم و اینک با استاد حسین صبحدل ادامه می دهم. نمونه اذان وی با حال و هوای ماهور یکی دیگر از مظاهر تلفیق موسیقی ایرانی با کلام آسمانی است.

 

 

 

 

 

 

 

اذان ماهور با صدای حسین صبحدل را بشنوید

 

 

 

اذان گویی با لحن ایرانی در قرن اخیر در کنار گونه هایی با لحن عربی همواره نوازشگر گوش ایرانیان بوده است. سید جواد ذبیحی از آن دسته موذنانی است که ضمن توجه به موسیقی ایرانی، گوشه چشمی هم به الحان عربی داشت. نمی توان گفت نمونه اذان های وی صد در صد عربی اند ولی طعم عربی آنها، عموماً غالب است. یکی از آثارش در ابتدا حال و هوای بیات اصفهان و دستگاه همایون را دارد که هم ارز آن در موسیقی عربی حجاز خوانده می شود، اما در ادامه حالت ماهور پیدا می کند. ضمن اینکه در بندهای پایانی –بند حی علی خیر العمل- گریز کوتاهی به موسیقی عربی هم می زند.

 

 

 

اذان با صدای سید جواد ذبیحی را بشنوید

 

 

 

 این را هم باید در نظر داشت که سید جواد ذبیحی هم از نظر سر دادن تحریرهای خاص و هم به لحاظ بیان نسبتاً دقیق واژه های اذان با الگوهای زبان عربی، از دیگر موذنان ایرانی متمایز بوده است و به همین دلیل شنونده خیلی بیشتر احساس می کند که اذن وی حال و هوای عربی دارد.

 

 

 

قدرت و گیرایی اذان معروف رحیم موذن زاده در بیات ترک، باعث شده بود موذنان به سراغ دیگر گوشه های موسیقی ایرانی نروند. اما دکتر عطاءالله امیدوار معمار، شهرساز، نقاش و موسیقیدان که فنون آوازی موسیقی ایرانی را نزد سلیمان امیر قاسمی آموخته است، تجربه های متفاوتی از اذان گویی با لحن موسیقی ایرانی را به نمایش گذاشت. در این خصوص او نمونه هایی را در دستگاه های نوا، همایون و چهارگاه خوانده است که موفق ترین تجربه اش در دستگاه چهارگاه است. این اذان به طور مشخص در گوشه منصوری شکل می گیرد.

 

 

 

اذان چهارگاه با صدای دکتر عطاءالله امیدوار را بشنوید

 

 

 

موسیقی مذهبی چند دهه اخیر مراکز شهری ایران و به ویژه تهران دستخوش تغییرات زیادی شده و در اغلب موارد تأثیرات عمیقی از موسیقی های عامه پسند شهری و موسیقی غربی داشته است. چنانکه گهگاه از سوی اهل فن و مدیران فرهنگی کشور انتقادهایی نیز به این شیوه از موسیقی مذهبی وارد می شود. ویژگی بارز این نوع موسیقی ها، اجرای آوازهای مذهبی در فواصل گام های مینور غربی است که البته توأم با شناخت و آگاهی نیست و صرفا تقلیدی از ترانه خوانان موسوم به پاپ است. اما در کنار این موارد نامرتبط با فرهنگ موسیقی ایرانی، گاه نمونه های اندکی شنیده می شود که علی رغم اینکه در فواصل مینور یا فری ژین خوانده می شوند، از ساختارهای زیبایی هم برخوردارند. نمونه اذانی که در اینجا با صدای کاظم زاده می شنوید، از جمله نغمات مذهبی نسبتاً موفق و زیبایی است که در فواصل گام فری ژین از دل چند دهه مداحی با الگوی موسیقی غربی و پاپ ایرانی از نوع لس آنجلسی بیرون آمده است. ساختار اذان گویی سنتی ایرانی و عربی که بر خروش و صلابت استوار است که در این اثر شنیده نمی شود.

 

 

 

اذان در گام غربی با صدای کاظم زاده را بشنوید 

 *******************************************************************************************************************************

 

یادی از

 یگانه موذن تاریخ ایران

 

ششم خرداد سال جاری ( 27 می)، برابر با دومین سال درگذشت استاد زنده ياد رحيم مؤذن زاده اردبيلي است. هجران او  اندوهي ژرف بر دل عاشقان صداي اذان جاودانه اش بود. نوشته زير نگاهی گذرا به آن اذان تاريخي و زنده ياد مؤذن زاده اردبيلي و جايگاهش در ميان مردم و علاقه مندان صداي آن مرحوم دارد.

در قرن حاضر، چهار رويداد منحصر به فرد در موسيقي آئيني مذهبي ايران ثبت گرديد، نخست اذان معروف بيات ترك با صداي استاد رحيم مؤذن زاده، دوم تصنيف «علي گويم علي جويم» با آواز و تنبور  زنده یاد درويش امير حياتي، سوم مجموعه مناجات های زنده یاد سید جواد ذبیحی و چهارم دعاي ربنا با صداي پهلوان آواز ايراني محمدرضا شجريان. از اين چهار مورد، اولي به دلايلي از جمله كاركرد روزانه آن، جايگاهي بسيار متفاوت يافت. تصنيف جذاب درويش اميرحياتي نیز در روزهاي سيزده رجب و عيدغدير خم نوازشگر گوش هاي شيعيان علي(ع) شد. مجموعه مناجات های منحصر به فرد مرحوم ذبیحی که پیش از انقلاب نوازشگر گوش مومنان بود، پس از انقلاب بنا به دلایلی –ظاهراً سیاسی- در رادیو و تلویزیون ایران بایکوت شد و چهارمي ربناي شجريان هر سال به مدت يك ماه بر سر سفره افطار مومنان همچنان به ميهماني مي آيد. اما اذان استاد رحيم مؤذن زاده،  روز و شب و ماه و سال نمي شناسد. روز عاشورا، روز بعثت، عيد نوروز،  نيمه شعبان و هر روز ديگري را كه تصور كنيم گوشهايمان ميزبان صوت اذان اوست و خواهد بود. يك پرسش ساده: چرا اينگونه است؟

 

 چند سال پيش در آبان ماه 1382 خبرگزاري ايسنا، گفت وگويي منحصر به فرد از خالق اذان جاودانه را به خروجي خود فرستاد. پيرو اين حركت، تقريباً تمام روزنامه ها به نقل از ايسنا، حرف ها و عكس هاي استاد رحيم مؤذن زاده را خواندند و ديدند. تازه معلوم شد خيلي ها از وجود او بي خبر بودند. همان موقع در هفته نامه مهر مطلبي با عنوان راز ماندگاري اذان ترك نوشتم و به زعم خود دلايل گيرايي اين اذان منحصر به فرد را قلمي كردم كه بيات ترك گر چه مشتق از دستگاه عظيم شور است اما به علت متفاوت بودن شاهد آن با شاهد شور، خاصيتي ويژه داشته و آن حالت متمايل به حزن شور را ندارد. از طرفي نزديكي به فضاي ماهور نيز وجه نشاط آوري اش را افزايش داده است بي آنكه حالت حماسي به خود بگيرد. در پايان مطلب هم نتيجه گرفته بودم «در واقع بيات ترك، شورانگيزي را از شور و نشاط را از ماهور به ارث برده است.»

همه اينها در حالي بود كه خود استاد مؤذن زاده در همان گفت وگوي ايسنا، راز ماندگاري اذانش را گفته بود و من در وادي ديگري به دنبال آن مي گشتم! مي دانيد چرا اين اذان گيرا و زيباست؟ «براي اينكه باطن خوشگل است. براي اينكه اين اذان را با دهان روزه گفتم تا قربت الي الله باشد. اين يك كار مادي نبود بلكه معنوي بود. نتيجه اش را هم مي بينيد.» شايد اين منطق استاد،  رمز يكي يكدانه بودن برخي آثار هنري را برايمان بگشايد. از تجزيه و تحليل فني كه هيچ وقت به نتيجه متقني نرسيديم. هر آنچه را براي يك اثر هنري جذاب شمرديم عين آن و يا مشابه آن را براي يك اثر هنري قوي و غيرجذاب نيز يافتيم و آخر هم نفهميديم چرا سرود «اي ايران» اين قدر در دل مردم جا باز كرده است. اما گويي منطق استاد رحيم مؤذن زاده،  قوي تر از تجزيه و تحليل هاي فني جواب مي دهد. «الان ۵۰ سال است كه كسي نتوانسته روي اين اذان من اذان بگويد. حتي برادرم سليم كه آن صداي گيرا و زيبا را دارد و اين خواست خداست. همان خدايي كه مي گويد اگر با من يكصدايي کنید، محبت شما را به قلوب همه مي اندازم.»

اين استدلال از جنس ديگر است. با آنچه ما همواره مي خوانيم و مي نويسيم تفاوت بسيار دارد و البته در دنياي مادي و ماشيني امروز خريداري هم ندارد. دنياي مادي دلايل خاص خود را مي جويد و هميشه هم ناقص مي يابد. ولي مؤذن زاده با اطمينان به جواب كامل رسيده است. «مي خواهم بگويم در هر كاري كه خدا و اخلاص در نظر گرفته شود، آن كار جواب مثبتي خواهد داد.» 

 

اذان گويي با لحن موسيقي ايراني و مشخصاً نوع شهري آن، پيش از مؤذن زاده توسط بزرگاني از خوانندگان آواز ايراني تجربه شده بود. نخستين نمونه ضبط شده روي صفحات گرامافون در سال حدود 1308 خورشیدی*، متعلق به جناب ابوالحسن دماوندي از خوانندگان اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی است. اين اذان نيز در فواصل بيات ترك و مشخصاً درآمد اول است.

 

اذان بیات ترک با صدای جناب دماوندی را بشنوید

 

پس از جناب دماوندي حدود 15 سال بعد، تاج اصفهاني خواننده نامدار مكتب اصفهان، تجربه ديگري را باز هم در بیات ترک به ثبت رساند** تا اينكه در سال ۱۳۳۴ خورشيدي، جوان ۳۰ ساله اي به نام رحيم مؤذن زاده در استوديوي شماره ۶ راديو پس از چند بار سعي و تلاش در گوشه هاي مختلف موسيقي ايراني، سرانجام اذان معروفش را در گوشه «روح الارواح» بر زبان جاري ساخت.

 

 

 

اذان بیات ترک با صدای تاج اصفهانی را بشنوید

 

اينكه رحيم ۳۰ ساله چگونه به اين تلفيق جذاب رسيده،  بر ما نامعلوم است. فقط مي توانيم حدس بزنيم كه در اين خصوص، ذهن او از تجربه قدما خالي نبوده است. به عبارتي دانه اي را كه جناب دماوندي در بيات ترك كاشت، تاج اصفهاني آبياري كرد و مؤذن زاده هم آن را پرورش داد تا به ميوه شيريني براي گوش ميليون ها مسلمان تبدیل شود.

 

اذان بیات ترک با صدای رحیم موذن زاده را بشنوید

 

 استاد رحيم مؤذن زاده، صرف نظر از اذان معروفش، به ابزار موسيقي اصيل ايراني واقف بود و روي اين گنجينه گرانبها تعصب مي ورزيد. مي گفت: «ما ايراني هستيم. اذان ما بايد برخاسته از خودمان باشد. الان اذان خوان هايي هستند كه تقليد مي كنند از عربستان و اين پسنديده نيست. خود ما بايد ابتكار به خرج دهيم.» استاد رحيم ثروت و مكنتي نداشت تا اینکه به مصداق «سعديا مرد نكونام نميرد هرگز» يكي از ثروتمندان جهان شد با كوله باري از جاودانگي و چه خوش گفت: «افتخار دارم، با گفتن آن يك اذان، براي اسلام و مملكتم كاري كرده ام. ما كه نه ثروت داريم و نه مكنت و همين يك اذان برايمان بهترين خير است.»

از موقعي كه استاد رحيم برايم كشف شد، يعني همان گفت وگوي تاريخي با ايسنا، گهگاه به او فكر مي كردم كه مرد بزرگي است و كار بزرگي هم كرده است. ما چه مي توانيم بكنيم؟ تا اينكه اسفند ۸۳ طرح مفصلي به مركز موسيقي وزارت ارشاد پيشنهاد دادم تا در آبان ماه ۸۴ همزمان با ماه رمضان، مؤذنان برجسته ايران و جهان اسلام در تهران گرد هم آيند و ضمن انجام يك كار عميق پژوهشي پيرامون موسيقي اذان در جهان اسلام، از استاد رحيم مؤذن زاده به عنوان شاخص ترين اذان گوی ايراني در كنار ديگر مؤذنان ميهمان تجليل شود.

طرح با استقبال مديران مركز موسيقي روبه رو شد و جلساتي هم پيرامون آن تشكيل گرديد. در همين اثنا خبر آمد كه استاد در بيمارستان مدائن بستري شده اند. اخبار مربوطه را هر روز از رسانه ها پيگيري مي كردم و به ويژه روزي كه خبرگزاري ها خبر دادند استاد از بيمارستان مرخص شدند. ترخيص وي روزنه اميدي بود تا كنگره اذان جهان اسلام را با حضور پر بركتش عطرآگين كنيم و به زعم خود از او تجليل نماييم اما روح بي قرار استاد، ظاهراً تاب تحمل اينجا را نداشت و از تجليل ما هم بي نياز بود. او دوست داشت توسط كساني تجليل شود كه نيم قرن نامشان را با زيباترين آهنگ، صبح و ظهر و شب سرداده بودند.

 استاد رحيم موذن زاده اردبيلي بدون اغراق اسطوره موسيقي آئيني و مذهبي ماست. هيچكس در طول تاريخ فرهنگي ايران معاصر نتوانسته است اثري بيافريند كه به اين گستردگي در خاطر ايرانيان نقش ببندد. بيش از يكصد ميليون ايراني از ۱۳۳۴ تاكنون اذان بي نظير او را شنيده اند، مي شنوند و خواهند شنيد. علاوه بر اين ميليونها مسلمان شيعه غير ايراني با اذان وي انس و الفتي ديرينه دارند و اگر نبود اختلاف مذاهب اسلامي بر سر فرازهايي از اذان، بي گمان صداي موذن زاده ميهمان گوش جمعيتي بيش از يك ميليارد نفر بود. بلال حبشي با ويژگي هاي مخصوص خود، نامدارترين موذن صدر اسلام شد و امروز موذن زاده اردبيلي در جايي دورتر از حجاز، نامدارترين موذن جهان اسلام گرديد. خدايش بيامرزد اگر چه او بي نياز از دعاي ماست.

 

* تاریخ دقیق این ضبط ها را آقای امیر منصور پژوهشگر و دیسکوگراف آثار قدیمی ایران می دانند که امیدوارم در بخش نظردهی همین مطلب شرکت کنند و آن را به اطلاع دیگر دوستان علاقه مند برسانند.

 

منبع : وبلاگ آقاي هوشنگ ساماني

 

 

Skip Navigation LinksSkip Navigation Links
كداميك از آثار ماندگار زير را جزء اركان اصلي آواز مذهبي مي دانيد



 
Skip Navigation Links